پاکبازان

متن مرتبط با «تونی» در سایت پاکبازان نوشته شده است

شهر تونی

  • بالارو ، بالارو. بند نگه بشکن، و هم سیه بشکن.- آمده ام ، آمده ام، بوی دگر می شنوم، باد دگر می گذرد.روی سرم بید دگر، خورشید دگر.- شهر تونی ، شهر تونی ،می شنوی زنگ زمان : قطره چکید. از پی تو ، سایه دوید.شهر تو در کوی فراترها ، دره دیگرها.- آمده ام، آمده ام، می لغزد صخره سخت، می شنوم آواز درخت.- شهر تونی ، شهر تونی ،خسته چرا بال عقاب؟ و زمین تشنه خواب؟و چرا روییدن، روییدن، رمزی را بوییدن؟شهر تو رنگش دیگر. خاکش ، سنگش دیگر.- آمده ام ، آمده ام، بسته نه دروازه نه در، جن ها هر سو بگذر.و خدایان هر افسانه که هست. و نه چشمی نگران، و نه نامی ز پرست.- شهر تونی ، شهر تونی ،در کف ها کاسه زیبایی، بر لبها تلخی دانایی.شهر تو در جای دگر ، ره می بر با پای دگر.- آمده ام، آمده ام ، پنجره ها می شکفند.کوچه فرو رفته به بی سویی، بی هایی، بی هویی.- شهر تونی ، شهر تونی ،در وزش خاموشی ، سیماها در دود فراموشی.شهر ترا نام دگر، خسته نه ای ، گام دگر.- آمده ام، آمده ام، درها رهگذر باد عدم.خانه ز خود وارسته ، جام دویی بشکسته. سایه یک روی زمین، روی زمان.- شهر تونی این و نه آن.شهر تو گم نشود ، پیدا نشود.برچسب‌ها: سهراب سپهری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها