پاکبازان

متن مرتبط با «مرده» در سایت پاکبازان نوشته شده است

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

  • مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدمدولت عشق آمد و من دولت پاینده شدمدیده سیر است مرا جان دلیر است مرازهره شیر است مرا زهره تابنده شدمگفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ایرفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدمگفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ایرفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدمگفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ایپیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدمگفت که تو زیرککی مست خیالی و شکیگول شدم هول شدم وز همه برکنده شدمگفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدیجمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدمگفت که شیخی و سری پیش رو و راهبریشیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدمگفت که با بال و پری من پر و بالت ندهمدر هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدمگفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشوزانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدمگفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکنگفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدمچشمه خورشید تویی سایه گه بید منمچونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدمتابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلماطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدمصورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطربنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدمشکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد توکآمد او در بر من با وی ماننده شدمشکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خمکز نظر وگردش او نورپذیرنده شدمشکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملککز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدمشکر کند عارف حق کز همه بردیم سبقبر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدمزهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدمیوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدماز توام ای شهره قمر در من و در خود بنگرکز اثر خنده تو گلشن خندنده شدمباش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبانکز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدمبرچسب‌ها: مولانا بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها