صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیمبه دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیمدر میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشودگرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیممن از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکنبلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیماگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخربه خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیمقدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آوردکه این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیمجگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیبایدجزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیمتو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفتز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیمبرچسبها: حافظ بخوانید, ...ادامه مطلب
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوشوز شما پنهان نشاید کرد سر می فروشگفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبعسخت میگردد جهان بر مردمان سختکوشوان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلکزهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوشبا دل خونین لب خندان بیاور همچو جامنی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروشتا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنویگوش نامحرم نباشد جای پیغام سروشگوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخورگفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوشدر حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنیدزان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوشبر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیستیا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموشساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کردآصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش بخوانید, ...ادامه مطلب
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایلهر کو شنید گفتا لله در قائلتحصیل عشق و رندی آسان نمود اولآخر بسوخت جانم در کسب این فضایلحلاج بر سر دار این نکته خوش سرایداز شافعی نپرسند امثال این مسائلگفتم که کی ببخ, ...ادامه مطلب
همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدار هاپرستش به مستی است در کیش مهربرون اند زین جرگه هشیار هابه شادی و آسایش و خواب و خورندارند کاری دل افگار هاکشیدند در کوی دلدادگانمیان دل و کام ،دیوار هاچه, ...ادامه مطلب