خواب دیدم یک نفر در مشک دریا میفروختبالها را میخرید و دستها را میفروختخواب دیدم آب بیتاب نگاهش مانده بوداو نگاهش را به یک فردای زیبا میفروختمثل باران در صدایش مهربانی غرق بوداشکهایش را به یک لبخند صحرا میفروختاو علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بودماه زیبا را به تاریکی شبها میفروختگریه میکردند آن شب نخلهای نینوادر کنار کودکی تنها که خرما میفروختخواب دیدم مشک را بر شانهاش آتش زدنددستهایش در میان رود دریا میفروختحضرت عباس (ع)✍ نغمه مستشارنظاميبرچسبها: نوحه بخوانید, ...ادامه مطلب